به خاطر روی زیبای تو بود
که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند
به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود
که دست هیچ کس را در هم نفشردم
به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود
که حرفهای هیچ کس را باورنداشتم
به خاطر دل پاک تو بود
که پاکی باران را درک نکردم
به خاطر عشق بی ریای تو بود
که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم
به خاطر صدای دلنشین تو بود
که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست
و به خاطر خود تو بود
فقط به خاطر تو
ادامه مطلب
خدايا!
من از اين دنيا تنها يكبـار گذر خواهم كرد
پس بگذار هر كار خوبي كه ميتوانم انجام دهم
يا هر محبتي كه ميتوانم به هر انساني نشان دهم
خدايا كمك كن تا از هم اكنون شروع كنم
و اجازه نده كه از آن غفلت و دوري كنم
چون من ديگر از اين راه گذر نخواهم كرد
ادامه مطلب
به یک فرشته گفتم:برو و معشوقم که عاشقش هستم را ببوس!!
فرشته رفت و وقتی برگشت دیدم چشماش اشکیه و گریه کرده!!
به فرشته گفتم: معشوق مرا بوسیدی؟!
فرشته گفت: نه نشد !!
به فرشته گفتم:چرا؟!فرشته مهربون گفت:دو فرشته هیچ وقت همدیگرو را نمی بوسن
ادامه مطلب
|
ادامه مطلب
تو 10 سالگي : " مامان ، بابا عاشقتونم"
تو 15 سالگي : " ولم کنين "
تو 20 سالگي : " مامان و بابا هميشه ميرن رو اعصابم"
... ... ...
تو 25 سالگي : " بايد از اين خونه بزنم بيرون"
تو 30 سالگي : " حق با شما بود"
تو 35 سالگي : "ميخوام برم خونه پدر و مادرم "
تو 40 سالگي : " نميخوام پدر و مادرم رو از دست بدم!!!!"
تو هفتاد سالگي : " من حاضرم همه زندگيم رو بدم تا پدر و مادرم الان اينجا باشن ...!
بيايد ازهمين حالا قدر پدرو مادرامونو بدونيم...
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست ...
ادامه مطلب
سلامتيه اون پسري که...
..
10سالش بود باباش زد تو گوشش هيچي نگفت...
..
20سالش شد باباش زد تو گوشش هيچي نگفت....
... ... ... ... ..
30سالش شد باباش زد تو گوشش زد زير گريه...!!!
..
باباش گفت چرا گريه ميکني..؟
..
گفت: آخه اونوقتا دستت نميلرزيد...!
(( قند )) خون مادر بالاست .
دلش اما هميشه (( شور )) مي زند براي ما ؛
اشک*هاي مادر , مرواريد شده است در صدف چشمانش ؛
دکترها اسمش را گذاشته*اند آب مرواريد!
حرف*ها دارد چشمان مادر ؛ گويي زيرنويس فارسي دارد!
دستانش را نوازش مي کنم ؛ داستاني دارد دستانش .
<img id="rg_hi" class="rg_hi" alt="" data-height="194" data-width="259" style="width: 259px; height: 194px" src="data:image/jpeg;base64,/9j/4AAQSkZJRgABAQAAAQABAAD/2wBDAAkGBwgHBgkIBwgKCgkLDRYPDQwMDRsUFRAWIB0iIiAdHx8kKDQsJCYxJx8fLT0tMTU3Ojo6Iys/RD84QzQ5Ojf/2wBDAQoKCg0MDRoPDxo3JR8lNzc3Nzc3Nzc3Nzc3Nzc3Nzc3Nzc3Nzc3Nzc3Nzc3Nzc3Nzc3Nzc3Nzc3Nzc3Nzc3Nzf/wAARCACLALoDASIAAhEBAxEB/8QAGwAAAgMBAQEAAAAAAAAAAAAABAUCAwYBBwD/xABBEAACAQIEBAMEBgcHBQEAAAABAgMEEQAFEiETMUFRBiJhFHGBkTKhscHR8AcVI0JScpIWJDNT0uHxQ2KCk8Ki/8QAGQEAAwEBAQAAAAAAAAAAAAAAAQIDAAQF/8QAIBEAAgICAwEBAQEAAAAAAAAAAAECERIhAzFBURMiYf/aAAwDAQACEQMRAD8A85ppKmnq1MS6Xtq0t9Ejtz9caSlkgnj4ojcOycmPK3p8cKZICZClfHJDWo5RtW13BtYgdbjFss0kEyKzRKxA1qCOdr77n0xCezgm7YypYYDVOyNxC9gyL5FjHqBsTz5/jg7Q2kqWOnVYXXpa3y588cyenE0who4bcRRrVRsF7m3QXJvh9I+RUKrSz0DzydZ3LKQe6gEWH14aHFLkVi1bE0gaaaOz8Nxvq5G1/UHpgnUhIRhpA32tvblidfFHCjT0jEwndhzKA9b9RhZLK4UnYtcqATYn17WxKalF4sFOyeY1HAgeVFOmxAFt78uQxnJqyWmZYZw15SWYgWJBNtx+QdsabTJSxBTG6tMt9BOm53sd8I8qyiTO5q3hNNVzRrvBELebcjc2FhpO25643G/WX44r0dNF+sKFYgrlToY6N20/vEdOWEmaZbPR1IeooZY4ZCwimC6EcA8x68u2Hpgmjo3pqeKoE8agLElxJcdO98AyyVck2nMIKanr40snFi4dxzKty2PLc9elri07yTQ+qoWZbWBXl0ozyiwjMgDAHoR7u3XDmir0ytOPNNLJK7BZNB3CqL2I9T3wklhlEhakjZJoCWkUXY9rA9hhxTZPmdZlzxNl9UsjkPCDG1nO9zy59740mqFUWirwlUVi55K9FL7PK4ch720XPPl69sDZrmFW+bXNSGiSZ2RpOu5ubgWsTc7874ryqKskr6mmhDiYq6HSbFLHfcA2tb6sA1RZ5aOBYyJdRViVDAja2w59b/8AOM6bpj02jRZhNUPNxJmimdm1sVsgNvToRy+rFFPL7W6xPCTNE2o33BP3WxXW02YU9HTVlTHoNQJFVn3cMpsVPPtyOPonih4MabzlmGpdwLrfna/QbHr1xCcVjaFcdDKmmnpqtJMtVFUllcob3JFrfbjXQySVFHE08WiScMgVV0Kdz0tYnc/PGEy6skN4gqxzCUAIurbbZj8e/fnjXxZjUS0lJLVRrxeC7lYiSwYG2lh0t2/7sIk0+h+F4y2I3h4khV/pIxQm9iLf8YcR+IaimhCwxwxgLZgBtIbWubdevxwnmqKgqySxvrJu1k2PxxCCimqTZ0KPffibLb39cWnkxG6eh5R11NVQyO8UhdIzq/a6FkbmCNtyCDz6Xwn8GUtO+cGadGfQjNpAA1Nbbny5HDWkFPRZLmENazcRULRftGC6rHygXt1vy64XeEwy09dJHMnFYAaQ4BbqRptc9dxy7YnOMoRGUr2GeJqmngIFCqoyyF40SPSyKym4vzPmW+/S2F0dfUmNSIZCCBY8Vt8RrZSlRG6RojCQraX6O9gN/mfgcOf1WV8sdJGEGy/3djt/ViVJLZmrPMap615Hea4kmYuzPuWYklificN6KkzCpp
1- به نام انکه اهنگ هجرت می نوازد
به نام او که عشق را افرید و بذر محبت را در کویر خشک سینه رویانید و بنام او که خشکی این عشق را هستی بخشید و دل
های عاشقان را بر شالوده عشق بنا نهاد و به یاد تو که فرمانروای عشقی و فرمانبدار عشق تو جز من کسی نیست
ان شولیده حال که در عشق تو قدم در کوچه پس کوچه های عاشقی و عشق می نهد !؟
منم منی که در پهنای سبز عشقت کویر خاکستر دلم را می خواهم میهمان ابی بودن !؟
اسمان عشق تو سبز بودن نگاه تو کنم گر چه احترام قدم های من بر در گاهت برانی باز هم تشنه نگاه توام تو ای که مرا شیفته
خود کردی ای وبه گونه ای که حس می کنم کنار کشیده ای اخر چرا مگر من مرتکب کدامین گناه شده ام که خود نیز از
وجودش بی خبرم اگر چنین نیست بیا و به من دل ساده ، رحمی کن. و لااقل بر احساساتم ضربه نزن و احترامی قائل شو و بیا
و مانند دیگران باهم بو دن را زمینه زندگی سازیم !؟
برای مشاهده ی بقیه متن گزینه ی { ادامه ی مطلب را کلیک چپ کنید }
ادامه مطلب...